مادر مهربان ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .
از انسان ها غمی به دل نگیر زیرا خود نیز غمگین اند با آن که تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند . پس دوستشان بدار اگرچه دوست نداشته باشند .
خدایا حکمت قدمهایی را که برایم برمی داری به من نشان بده تا درهایی راکه از روی حکمت به رویم می بندی به اصرار نگشایم و درهایی را که از روی رحمت به رویم می گشایی به اصرار نبندم...
شاید چالاک ترین انسان نباشم ، شاید بالابلندترین یا نیرومند ترین نباشم، شاید بهترین و زیرک ترین نباشم، اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم و این کار هنر خود بودن است.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
خیلی زیبا و پرمعنی بود
مرسی
مادر مهربان
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .
سلام
مثل همیشه عالی بود دوست عزیز
یسیار زیبا.
تمام آرزوهایمان...
یک شبه...
خاطره شد !
عجب مرگ دلخراشی !
عشق صدای فاصله هاست
فاصله هایی که پر از ابهامند...
سلام خوبی ببخشید دیر بهت سر زدم
یه وب دیگه زدم به اسم
http://dance-time.blogfa.com/
حتما سر بزن
آپت هم عالی بود مثل همیشه
و تلخ تر از آن فراموش شدن هر دوی آنهاست!
بسیار عالی معذرت اگه دیر اومدم خیلی زیبا بود!
برهنه می آییم
برهنه می بوسیم
برهنه میمیریم.
با این همه عریانی هنوز قلب هیچکس پیدا نیست..!!
از انسان ها غمی به دل نگیر زیرا خود نیز غمگین اند با آن که تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند . پس دوستشان بدار اگرچه دوست نداشته باشند .
خدایا حکمت قدمهایی را که برایم برمی داری به من نشان بده
تا درهایی راکه از روی حکمت به رویم می بندی به اصرار نگشایم
و درهایی را که از روی رحمت به رویم می گشایی به اصرار نبندم...
شاید چالاک ترین انسان نباشم ، شاید بالابلندترین یا نیرومند ترین نباشم، شاید بهترین و زیرک ترین نباشم، اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم و این کار هنر خود بودن است.