دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

به نام تنها برگ در سکوت

به نام تنها برگ در سکوت

دوست دارم بخوابم در لا به لای برگ های زرد رنگ

دوست دارم در لا به لای برگ های پاییزی اشک بریزم

تنها برگ است که می داند کوه قلبم را

چه لذتی دارد شنیدن صدای خش خش برگ

سکوتم رشک می ورزد به برگ و من هم در لا به لای برگها به مسیری نا معلوم گام می گذارم

به تک تک برگ ها و به سکوت همیشگی آریایی می گویم که من

دیگر هیچ آرزویی ندارم

خش خش برگ ها شهادت می دهند که فقط و فقط امید و هدف در کوه قلب جایگزین خواهد شد و

سکوت هم به من می خندد

سکوت من را دوست دارد و من هم شاید سکوت را

من در آغوش سکوت روی تمام برگ های زرد رنگ پاییزی سرگشته و حیران راه می روم

اما فقط یک چیز را می دانم

که دیگر هیچ آرزویی ندرم

هنوز وقت می خواهم

وقت می خواهم که با سکوت و برگ هایم خلوت کنیم و با هم با امید آینده تصمیم بگیریم

شاید زود باشد

اما باز می گویم

که دیگر هیچ آرزویی ندارم

سکوت است که من را شگفت زده کرده

سکوت در این ایام بر لبان من بوسه می زند

و من برگ های بارنیم را در آغوش می گیرم و می ستایم

هیچ کس نمی تواند برگ هایم را از من بگیرد

هیچ موسیقی جایگزین سکوتم نمی تواند شود

و اول و آخر

من هستم و سکوتم با برگ های زرد رنگ

سکوتم به من آموخت موسیقی عشق را

و برگ حس معاشقه با سکوت در زمستان را به من داد

سکوتم من با تو هستم و تو با من

هر دو هر دو روی برگ های بارانی راه می رویم

هر روز و هر روز سکوتم را طهفه باران می دهم

و برگ ها را حس بارانی شدن

و من هر روز و هر روز

می بارم بر آسمان تنهایی سکوتم

و من و سکوت و برگ کاری می کنیم که

تنها بداند یعنی چه...  

نظرات 15 + ارسال نظر
setareh شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.setaresoheyl1371.blogfa.com

salammmmmmmmmmm...bia veblogam ......

مترسک سرگردان شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ب.ظ http://matarsack89.blogfa.com

حالا دیگه من تنهام، تنها تر از همیشه. آهنگی که مدام تو گوشم تکرار میشه فریاد مظلومانه ی جیرجیرک تنهای باغچست. صدایی که خیلی برام آشناست. چیزی شبیه در خود شکستن.........

....... شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://montazerefarajetoam.blogfa.com/

جالب بود...
موفق باشی

مینا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:14 ب.ظ http://ghalameshghman.blogfa.com

روزی که عشق عاشقی را به من آموخت روزگار بود که من از عشق پرسیدم اگر روزی من بمیرم گریه می کنی ؟
با خنده گفت نه می خندم
من هم می خواستم او را درک کنم
باز عشق گفت :
کسی که عشق را به تو آموخته است
از سدت دیوانگی می خندد چون باید با جان خودش هم خداحافظی کند



عالی بود

روجا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.doomanam.blogfa.com

سلامو من شما رو با نام تنها لینک کردم که به اس اصلیش تغییر نام میدم . شاد باشی . نوشته های بسیار زیبایی دای

مریم پاییزی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 ب.ظ http://maryamepaeezi7.blogfa.com

سلام....عالی بود

زهرا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ http://hamnafas-zahra.blogsky.com

سلام.من شمارو لینک کردم دوست عزیز.دقت کن.به انم دست نوشته های آریایی.

محدثه یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:56 ب.ظ http://fereshteye-baruni.blogfa.com

سلام دوس جونم. بازم عالی بود... ببخش دیر اومدم .
منتظرتم بای

تنهای تنهای تنها یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ http://www.zendegi-yani-to.blogfa.com

نه منو لینکیدی نه نظرمو تایید کردی!!!!
دیگه باهات قهرمممم

سانیا پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ب.ظ

اومدم دست نوشته هات و خوندم مرسی قشنگ بود موفق باشی دوست عزیز

زهرا پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://hamnafas-zahra.blogsky.com

سلام دوست عزیز
من شما رو با نام دست نوشته های آریایی لینک کردم.

مریم پاییزی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ http://maryamepaeezi7.blogfa.com

[گل]

کاش آدمها به حرمت لحظه ها و شنیدن صدای همدیگه همیشه به یاد هم بمونن!

[گل]

آپم و منتظر....[گل]

maryam یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:33 ب.ظ http://www.maryamk67.blogfa.com

khaili shere ghashangiii bod..

... سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ق.ظ http://www.pesarekhoshgel.blogfa.com

شریعتی زیاد مذهبی بود واسه همین نتونست بی تعصب فکر کنه و کاملا آریایی باشه
بالاخره آخوندزاده بود..

دوستان خوبم معمولا من در وب خودم پاسخی به نظرات نمی دم و نخواهم داد. اما در ارتباط با نظر دوست خوبم می تونم بگم:
کاملا اشتباه می کنی و مطمئنا دکتر رو خوب نمی شناختی
اتفاقا در دوران خودش دکتر با روحانیت مشکل داشته به طوری که در کتاب هاش مطالبی رو در این مورد می نویسه
کار به جایی می رسه یک سری.... می رن پیش آقای خمینی و ازش در خواست می کنن که شریعتی رو مرتد اعلام کنند ولی قبول نمی کنه...
دست نوشته های دکتر شریعتی بسیار زیبا و فوق العاده هست.

چه خوب گفت دکتر شریعتی من تو را دوست دارم و تو دیگری را و دیگری دیگری را و این گونه است که ما تنهاییم...

غریبه یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ

دوست عزیز آهنگی که روی سایت گذاشتی بسیار زیباست دلم نیومد تشکر نکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد